باز هم گفتی می دانم!
گفتم : می مانم تا ابد
تا هر زمان که تو بخواهی
گفتی : می دانم
گفتم : چشمانت را در بهترین نقطه دلم قاب کرده ام برای همیشه هر گوشه دلم
را که می بینم تو هم آن جایی .
گفتی : می دانم
گفتم : برای من از تو دوست داشتنی تر وجود ندارد
باز هم گفتی می دانم .
امروز چندمین روز است که تو رفته ای و من هیچ گاه این را نمی دانستم
که تو برای من به یاد من و دوست دار من نیستی
باز هم می گویم : منتظرت می مانم شاید فقط شاید روزی برگردی....
سلام . خوبی ؟ به منم سر بزن و مجانی لینکت رو بذار توی وبلاگم . موفق باشی
از شادی زِیاد، به غم فکر میکنِیم
هستِیم و بِی سبب، به عدم فکر می کنیم
خم را به کف گرفتن یک جام، جم نکرد
ِیک جرعه خوددیم و به جم فکر می کنیم
گم کرده ایم خانه خود را و هر کجا
از بی نشانی دل ، همه دم فکر می کنیم
دو خاطره ، دو عکس ، دو دلتنگ آه ، آه
بی هم نشسته اِیم و به هم فکر می کنیم